تیم سازی
قبل از هر چیزی باید مطلب مهمی را با هم مرور کنیم. اگر مفهوم تیم را ندانیم، نمی توانید تیم خوبی بسازیم و به اهداف بزرگ دست پیدا کنیم. اهمیت تیم سازی و داشتن یک تیم با روحیه به قدری بالا است که نمیتوان آن را با هیچ چیز دیگری مقایسه کرد.
تیم به معنی گروهی از افراد است که برای رسیدن به هدفی مشترک تلاش می کنند؛ پس تیم به معنی تعدادی از افراد نیست که برای فرد دیگری کار می کنند و یا برای رشد و پیشرفت یک فرد تلاش می کنند. مفهوم تیم بسیار ارزشمند است. یک تیم مانند یک خانواده است که فردی سکان آن را هدایت می کند. این به معنی برتری و بالا تر بودن آن فرد نیست و تنها این فرد تیم را جهت رسیدن به اهداف رهبری می کند.
بگذارید با مثالی قدیمی شروع کنیم. حتما به خاطر دارید قصه برادر هایی که با همکاری و کمک به یکدیگر توانستند قطعه چوب های زیادی را بشکانند. این برادر ها به تنهایی از پس شکستن چوب های کوچک بر می آمدند اما برای شکستن چوب های بیشتر و بزرگتر به یکدیگر نیاز داشتند. این موضوع در تمام ابعاد زندگی دیده می شود. در کار، زندگی شخصی و ….
نکته مهم: رهبر با رئیس تفاوت های بسیاری دارد! رئیس از دید بالا و از دید برتری به اعضای تیم نگاه می کند و به آن ها دستور می دهد! اما رهبر در کنار تیم قرار می گیرد و تیم را برای رسیدن به اهداف راهنمایی می کند!
تیم سازی چیست ؟
تیم سازی،اشاره به فعالیت های مختلف انجام شده، برای انگیزه دادن به اعضای تیم و افزایش عملکرد کلی تیم دارد.
همچنین تیم سازی را به اشکال زیر نیز می توان تعریف کرد :
توانایی شناسایی کارکنان و ایجاد انگیزه در آنها برای تشکیل یک تیم که در کنار یکدیگر می مانند، با یکدیگر کار می کنند و با هم به اهدافی دست می یابند.
تیم سازی یک اصطلاح عمومی برای انواع فعالیت های مختلف است که جهت ارتقا روابط اجتماعی و تعریف نقش در تیم ها استفاده می شود و اغلب شامل وظایف مبتنی بر همکاری می شود.
هنگامی که افراد با علاقه، نگرش و برداشت مشابه با یکدیگر همکاری می کنند تا برای یک هدف مشترک کار کنند، تیم تشکیل میشود، هر فرد به طور یکسان سهم خود را ادا می کند و وظایف خود را برای رسیدن به اهداف تیم و سازمان، به بهترین شکل انجام می دهد. اعضای تیم به شدت تلاش می کنند تا به انتظارات دیگر اعضای تیم پاسخ دهند و با موفقیت انجام وظیفه نمایند.
یک تیم نمی تواند کارش را به خوبی پیش ببرد، مگر آنکه تا زمانی که هر یک از اعضا، در انجام مسئولیت های خود متمرکز و جدی باشند. برای هر عضو تیم، تیم به عنوان اولویت قرار می گیرد و علاقه ها و منافع شخصی در وهله بعدی جا می گیرند.
هر یک از اعضای تیم باید انگیزه کافی برای نمایش بهترین خود را داشته باشد. وظایف به اعضای تیم محول نمی گردد بلکه هر یک از اعضا فعالانه وظایفی را متقبل می شوند. آنها باید پیش بروند و چالش را بپذیرند.
اجازه بدهید تا یک مثال بزنم :
حمید و شهرام به یکی دیگر از اعضای تیم که نقش رهبر تیم را دارد گزارش می دهند. رهبر تیم اعتقاد زیادی به این دو داشته و همیشه از آنها در برابر دیگران قدردانی و تمجید می کند. تیم او از تیم های دیگر جلوتر است و هرگز از اهدافشان کوتاه نمی آیند. رهبر این تیم هرگز حمید و شهرام را برای برداشتن مسئولیت های جدید متقاعد نمی کند و آنها خود به دنبال پذیرفتن مسئولیت های جدید هستند.
فکر می کنید چرا حمید و شهرام همیشه مشتاق کار هستند؟ پاسخ به این سوال، فعالیت های مختلفی است که رهبر تیم آنها انجام داده تا به آنها انگیزه دهد و بهترین نتیجه را از آنها بگیرد. اینکه چه فعالیت هایی اینجا انجام شده است، تیم سازی را توضیح میدهد.
نمی توان انتظار داشت که یک تیم برای خودش شکل بگیرد و حتی اگر چند نفر با علاقه مشترک دور هم جمع شوند، بتوانند یک تیم موفق بسازند یا به صورت تیم به راه خود ادامه دهند. عامل انگیزه در تیم سازی نقش محوری دارد.
همه ما از نسل بشر هستیم و مورد تحسین قرار گرفتن را دوست داریم. هر فردی که وظایف فردی ، اجتماعی، قانونی و حرفه ای خود را به آن صورت که از آن انتظار می رود انجام دهد، باید در برابر چشم دیگران مورد تحسین قرار گیرد. چنین فردی انگیزه کافی برای بهبود عملکرد خود حتی بهتر از آنچه که بوده، خواهد داشت. از سوی دیگر، خلع انگیزه یا تنبیه نسنجیده فردی که در وظایفش کوتاهی کرده نیز می تواند بسیار مضر باشد.
تیم سازی به صورت کلی به معنی گردآوری افرادی برای انجام کاری مشخص و با هدفی مشخص است. این افراد هر کدام وظیفه ای را به عهده دارند و در راستای رسیدن به هدف نهایی یعنی موفقیت تیم تلاش می کنند.
اصولا یک تیم منسجم به رهبری دانا احتیاج دارد. رهبر در گروه به معنی رئیس یا آقا بالا سر نیست! بلکه رهبر به عنوان فردی که تجربه بیشتری را نسبت به اعضای تیم دارد، مسئولیت هدایت و تقسیم وظایف تیم را به دست می گیرد و تمام لحظات در کنار تیم قرار می گیرد.
در ورزش جمله معروفی است که میگوید: «تعادل بین نقاط قوت افراد تیم باعث میشود تا آنها بتوانند کارهای غیرممکن را انجام دهند.» این جمله در سازمانها هم صدق میکند. تعادل بین نقاط قوت روی تیم سازی در سازمان هم اثرگذار خواهد بود و باعث افزایش کارایی سازمان میشود.
برای مثال سه نفر از بازیکنان ستاره تیم بیسبال سیاتل مارینرز در سال ۲۰۱۱ از آن جدا شدند. اما آن سال برای سیاتل مارینرز بهترین سال بود، تا جایی که به یکی از بهترین تیمهای فصلهای تاریخ بیسبال تبدیل شدند. با خروج سه بازیکن برتر تیم، آنها دیگر هیچ بازیکن درخشانی نداشتند ولی در عوض ترکیبی از بازیکنان باتجربه، ثابتقدم و ورزشکاران جوان و با استعدای داشتند که هریک نقطه قوت متفاوتی داشتند.
همچنین سیاتل مارینرز رهبر باتجربهای داشت که خوب میدانست بازیکنها چطور باید با هم کار کنند. خیلیها میگویند وقتی آن سه ستاره تیم را ترک کردند، افراد سیاتل مارینرز یاد گرفتند که چطور باید به عنوان یک تیم با یکدیگر همکاری کنند. این مثال میتواند درمورد همه کارهای گروهی صادق باشد. تیم سازی در سازمان هم تفاوتی با این مثال ندارد.
اگر اعضای تیم از تواناییهای یکدیگر آگاه باشند، نه تنها به هم اعتماد میکنند، بلکه میدانند در چه حوزههایی باید از چه کسانی استفاده کنند و میتوانند بهترین استفاده را از زمان و استعدادشان ببرند. درنتیجه کارایی تیم تا حد زیادی افزایش مییابد. به همین دلیل است که تیم سازی در سازمان ها اهمیت زیادی دارد.
تیمهای عالی همیشه با هم سازگار نیستند. مثلا در رابطه با تصمیمگیریهای مهم، بهتر است افراد با هم مخالف باشند. گفتوگو بین افرادی که نقطه قوتهای متفاوتی با یکدیگر دارند، کیفیت فرآیند تصمیمگیری را افزایش میدهد.
جدا از تصمیمگیریهای کلیدی، وقتی نقاط قوت مختلف بین افراد تقسیم شده باشد، عملیاتهای معمول تیم راحتتر پیش میرود. وقتی بیشتر فشار کار گروهی بر دوش یک یا چند نفر از اعضا باشد، کارایی تیم کاهش پیدا میکند. درنتیجه کارایی جز (ستارههای گروه) از کل (همه اعضای گروه) بیشتر میشود. برای تیم سازی در سازمان باید به دنبال افزایش کارایی تیم ها بود.
۱. آیا اعضای تیمتان هر هفته برای رسیدگی به مشکلات پروژه پیش شما میآیند و بر خلاف مذاکرات بسیاری که دارید باز هم به هیچ نتیجهای نمیرسند و راهحلی برای مشکلاتشان پیدا نمیکنند؟
۲. تابهحال شده یکی از اعضای تیمتان به عقاید و حقوق دیگران هیچ اهمیتی ندهد و بخواهد بر دیگران تسلط پیدا کند؟ حتما متوجه شدهاید که در چنین شرایطی، تجربه، دانش و استعدادهای دیگران به هدر میرود و فقط از تجربههای یک نفر استفاده میشود.
۳. تاکنون برایتان اتفاق افتاده با کسی همگروه شوید که نمیتواند مفهوم پروژه را درک کند؟ گاهی تیمها فقط به ظاهر شبیه به تیم هستند ولی در عمل، وقتی از نزدیک به آنها نگاه میکنید، شبیه به افرادی هستند که در یک اتاق کنار هم نشستهاند و جدا از هم، روی موضوعی مشترک کار میکنند.
مدیر خوب کسی است که عملیات روزانه تیمش را بررسی میکند تا ببیند افراد آن در کجاها تاخیر دارند و در چه حوزههایی بیش از حد سریع پیش میروند. وقتی مدیر، این حوزهها را با توجه به نقاط قوت اعضا بررسی میکند، به بینشهایی دست پیدا میکند که میتواند با کمک آنها بین اعضای تیم تعادل ایجاد کرده و کمکشان کند تا مکمل یگدیگر باشند. سپس میتواند با استفاده از این بینشها مبنایی برای گفتوگو در تیم داشته باشد. همچنین به اعضای تیم کمک میکند درک بهتری از نقش خود داشته باشند و بدانند که باید در همکاری با دیگر اعضا چطور عمل کنند. به این ترتیب، مدیر میتواند اطمینان حاصل کند که تیم (به عنوان یک کل) عملکرد خیلی بهتری از تکتک افراد (به عنوان یک جز) دارد.
تفاوت بین گروه و تیم
یک گروه لزوما یک تیم نیست. یک گروه میتواند شامل افرادی با علایق، نگرشها و همچنین فرآیندهای فکری متنوع باشد. نیازی نیست که اعضای گروه یک هدف یا یک مقصود مشترک داشته باشند. در یک رقابت سیاسی چه اتفاقی میافتد؟ یک نامزد یا کاندیدا از دیگر افراد میخواهد که فقط به نفع خود رای دهند. فکر میکنید همه آن افراد به نفع آن کاندیدا رای بدهند؟ همیشه برخی از افراد هستند که ممکن است از کاندیدای رقیب حمایت کنند. این نمونهای از یک گروه است.
همه افراد در یک سکو مشترک جمع شده بودند اما علایق و خواستههای آنها با یکدیگر متفاوت بود. برخی طرفدار یک کاندیدا بودند در حالی که برخی دیگر مخالف آن بودند. اما در مقوله تیم سازی یک تیم باید افرادی با هدف مشترک داشته باشد تا بتواند به آن هدف دست پیدا کند. همه اعضای تیم باید با هم کار کنند و برای رسیدن به یک هدف مشترک تلاش کنند.
اعضای تیم
اعضای تیم باید مکمل یکدیگر باشند. همه اعضای تیم باید به یکدیگر کمک کرده و بطور هماهنگ کار کنند. منافع شخصی باید در جایگاه پایینتر قرار بگیرد و همه اعضا باید بهترین عملکرد خود را برای رسیدن به هدف تیم ارائه دهند. اعضای تیم نباید بین خودشان بحث کنند یا عضوی دیگر را دست کم بگیرند.
سازمانها دارای یک تیم فروش، تیم مدیریت، تیم عملیات، تیم منابع انسانی و غیره هستند. همه اعضای تیم فروش برای دستیابی به هدف فروش و ایجاد درآمد برای سازمان با هم همکاری میکنند.
انواع تیم
تیمها انواع مختلفی دارند و طبیعتا در هنگام تیم سازی، وظایف و اهداف آنها نیز متفاوت است. برخی از انواع تیمها در سازمانهای مختلف عبارتند از:
- تیم اجرایی
- تیم فرماندهی
- تیمهای پروژه
- تیمهای مشورتی
- تیمهای کاری
- تیمهای عملیاتی
- تیمهای ورزشی
- تیمهای مجازی
- تیمهای کاری
- تیم خودکفا و خودمختار
- تیمهای موازی
- تیمهای مدیریتی
- تیم مدیریت شده
اندازه تیم
اندازه تیم به پیچیدگی وظیفهای که باید انجام شود، بستگی دارد. در حالت ایده آل یک تیم باید از 7 تا 10 عضو تشکیل شود. وجود اعضای زیاد در یک تیم منجر به سردرگمی و بروز سوتفاهم بین اعضا میشود. این را هم در نظر بگیرید که همیشه اینطور نیست که ما به یک تیم احتیاج داشته باشیم. زمانی باید تیم سازی شود که کار کمی پیچیده باشد. یک مغز به تنهایی نمیتواند همه تصمیمات مهم را اتخاذ کند، بنابراین تیمی تشکیل میشود که اعضای تیم به همان اندازه در سهولت کار سهیم باشند. اگر همه اعضای تیم هماهنگ کار کنند، یک تیم میتواند شگفتی ساز باشد.
چرا ساخت یک تیم قوی مهم است؟
حتی نوآورترین کارآفرینان نیز بدون کمک تیمی نمیتوانند از یک ایده به موفقیت واقعی برسند. کار آنقدر زیاد خواهد بود که انجام آن از عهده یک نفر خارج است و حتما نیاز به تیم سازی خواهد بود. هرچقدر که یک ایده تجاری خوب باشد، بدون یک تیم پویا که به طور منسجم برای اجرای یک طرح تجاری مشترک کار کند، نمیتوان آن ایده را تحقق بخشید.
بنابراین در بیشتر کسب و کارها تیم سازی بسیار مهم و حیاتی است. تیم تجاری که جمع میکنید باید شامل مهارتهای تکمیلی باشد به طوری که مجموعه کامل افراد تیم بتوانند وظایفی را انجام دهند که شما به عنوان سرپرست تیم نمیتوانید به تنهایی انجام دهید. باید سطح رقابت خود را نیز در نظر بگیرید. رقیب شما قرار نیست یک نفر باشد. رقیب شما یک شرکت سازمان یافته با ساختار سازمانی خاص خود، فرهنگ سازمانی خاص خود و گروه منحصر به فرد خود است که به پشتوانه چند سال تجربه در حال فعالیت است.
چرا تیم سازی :
تیم سازی راهی استبرای ترکیب استعداد ها،مهارت ها،و خلاقیت های متفاوت.که با الهام از همکاری که در ماهیت تیم و کار تیمی وجو دارد،با استفاده از تیم سازی میتوان زمان و منابع را به نفع تیم مدیریت و کنترل کرده،بهینه تر عمل کنیم و به نتایج مطلوب تری برسیم.
معمولا به دلیل پیچیدگی سازمان ها و جلوگیری از تاخیر درانجام کارها و رسیدن به اهداف تیم سازی از اهمیت ویژه ای برخوردار است.آنچه بر این اهمیت می افزاید عدم وجود برتری بین اعضای تیم،هدف مشترک و رشد شخصی در روابط تیمی است.
فعالیت های تیم سازی بسیار مهم هستند زیرا که به توسعه کلی تک تک اعضای تیم کمک می کنند و به نوبه خود موجب بهبود عملکرد تیم نیز می شوند. این همبستگی بین کارکنان را تقویت می کند و احساس می شود انگیزه ای برای کار و دستیابی به اهداف وجود دارد.
انجام فعالیت های تیم سازی موقت و یکبار نیست بلکه تا زمانی که تیم در حال کار است، انواع فعالیت های تیم سازی می بایست به صورت هدفمند انتخاب و انجام شود، تا اعضای تیم را تشویق کند که سخت کار کنند و رویاهای خود را تحقق بخشند.
هدف از تیم سازی:
- کاهش هزینه ها و افزایش بهره وری شرکت
- استفاده بهینه از مهارت های اعضای تیم در جهت هدف مشترک
- کاهش تعارضات بین اعضای تیم
- کنترل بهتر پروژه
چالش های پیش رو تیم سازی :
تیم سازی، به عنوان یک ترفند در سازمانی که به دنبال “رفع سریع” ضعف و مشکلات در ارتباطات انسانی یا نظام رهبری ناکارآمد خود هستند، به کار گرفته شود که در اینصورت منجر به ایجاد تیم های غیرمولد و بدون دلیل و مسیر روشن موفقیت خواهد شد.
- تیم ها برای حل مشکلات خاص مونتاژ شوند، در حالی که علل اصلی آنها نادیده گرفته می شوند.
- دایر و همکاران سه چالش را برای سازندگان تیم برجسته کرده اند :
- عدم مهارت های کار تیمی : یکی از چالش های پیش روی رهبران، یافتن کارکنان تیم گرا است. اکثر سازمان ها بر مؤسسات آموزشی تکیه می کنند تا این مهارت ها را به دانش جویان فرا دهند. با این حال، دایر معتقد است که دانش جویان عملا تشویق می شوند که به طور جداگانه کار کنند و بدون اینکه همکاری کنند، موفق شوند. بنابراین خود برای آموزش کار تیمی به کارکنان خود برنامه داشته باشید و تیم سازی را جزو فعالیت های اصلی و دائمی شرکت قرار دهید.
- محیط کار مجازی و مرزهای فیزیکی سازمانی: طبق نظر دایر، کارکنانی که به صورت فیزیکی در یک سازمان نیستند، به طور فزاینده با هم کار می کنند اما معمولا قادر به ایجاد ارتباطات بنیادی با دیگر اعضا نیستند. ارتباط چهره به چهره در ایجاد یک محیط تیمی موثر بسیار مهم است. ارتباط چهره به چهره کلید ایجاد اعتماد است. تشکیل جلسات تیم سازی رسمی همراه با یک منتور به عنوان تسهیل کننده، می تواند موجب افزایش حس توافق در ارتباطات فردی بین اعضای تیم گردد.
- جهانی سازی و مجازی سازی : تیم ها به طور فزاینده ای شامل اعضایی می شوند که دارای زبان ها، فرهنگ ها، ارزش ها و رویکردهای حل مسئله متفاوت هستند. جلسات “یک به یک” در برخی از سازمانها می تواند موثر باشد.
تیم سازی در سازمان: استراتژیهای ساخت یک تیم قدرتمند در سازمان
تیم سازی کار بسیار مهمی است و تیمهای با عملکرد درخشان خود به خود تشکیل نشده و ناگهانی کشف نمیشوند. تیمهای موفق نیاز به هدایت دقیق توسط یک لیدر دارند؛ شخصی با درک درست از ارزشهای تیم، اهداف و اصول اخلاقی آن. بدون این لیدرشیپ یا رهبری، کارمندان فقط در حد همکار هستند. این به رهبر یا سرپرست یک مجموعه بستگی دارد که کارمندانش یک تیم واقعی باشند یا فقط تعدادی افراد که در یک محیط کار میکنند.
در مورد مقوله تیم سازی بسیاری از مطالعات و پژوهشها با هدف شناسایی عواملی که بیشترین تاثیر را در موفقیت تیم دارند، انجام شده است. موارد معمول شناسایی شده شامل انتخاب دقیق اعضا، به اشتراک گذاری اطلاعات، جهت گیری روشن و اهداف قابل اندازه گیری برای پاسخگویی، منابع کافی، ادغام و هماهنگی، انعطاف پذیری و نوآوری و انگیزه و اشتیاق برای یادگیری است.
چند اصل مهم که می تواند یک تیم سازی خوب را در پی داشته باشد:
اعتماد سازی بین اعضای تیم را در دستور کار قرار دهید و دائما آن را تشویق کنید و تیم مورد اعتماد خود را تشکیل دهید
کسی را پیدا کنید که میتواند از طرف شما تصمیم بگیرد و میتواند نماینده خوبی برای شما و کسب و کار شما باشد. با توانمند ساختن آنها در انجام تصمیم گیریهای کلان، به نوعی آنها را به همکاری وادار کنید. شما در حال سرمایه گذاری وقت و منابع خود هستید، بنابراین پتانسیل ماندگاری وی را در شرکت یا صنعت خود در نظر بگیرید.
اعضای تیم باید برای حداکثر خروجی ممکن به یکدیگر اعتماد کنند. مثلا چشم نیمی از اعضای تیم را ببندید و از آنها بخواهید تا با کمک و راهنمایی نیمی دیگر از هم تیمی ها به یک فعالیت مشخص که تا حدی نیز ریسک دارد بپردازند. این تمرین را تکرار کنید و این بار جای اعضای تیم را تغییر دهید .چنین تمرین هایی بیش از آنکه فکر کنید در اعتماد سازی تیمی مفید هستند. فرد ممکن است در ابتدا کمی تردید داشته باشد، اما لحظه ای که او بدون اینکه صدمه ببیند، فعالیت محوله را به کمک هم تیمی خود انجام دهد، شروع به اعتماد به او می کند. عامل اعتماد در طول زمان افزایش یافته و روابط میان اعضای تیم بهبود می یابد.
اعضای یک تیم باید دیگر اعضا را به خوبی بشناسند. شما نمی توانید با کسی که نمی شناسید کار کنید.
تمرین های زیادی وجود دارد که اعضای تیم یکدیگر را بهتر بشناسند. مثلا اعضای تیم را دو به دو مقابل یکدیگر قرار دهید و از آنها بخواهید که هر چه در مورد نفر دیگر می دانند، بگویند. بخواهید که در مورد رنگ مورد علاقه ، تفریح مورد علاقه و دیگر علاقه های یکدیگر بنویسند و نفر مقابل در صورت اشتباه یکدیگر را اصلاح کنند. چنین تمرین هایی باعث می شود تا اعضای تیم، حقایق جالبی را در مورد یکدیگر بدانند. از هر فرد تازه وارد بخواهید تا خود را در برابر دیگران به صورت مختصر معرفی کند.
اعضای تیم باید با یکدیگر سازگار و منطبق باشند.
فعالیت هایی از جمله گردش دسته جمعی، می تواند مفید باشد چرا که باعث می شود تا با همدیگر آشنا شوند و در هر موضوعی آزادانه با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. به افراد اجازه دهید خانواده های خود را نیز بیاورند. افراد به این ترتیب خیلی بیشتر به هم نزدیک می شوند و روابط بهبود می یابد. به عنوان رهبر تیم تاریخ های مهم را در مورد تک تم اعضای تیم خود به یاد داشته باشید مانند تاریخ تولد، تاریخ ازدواج یا هر تاریخ مهم دیگری که برای آن فرد مهم است و فراموش نکنید که در آن تاریخ آنچه را که باید انجام دهید. فضا و محیط کار را به نحوی طراحی کنید که اعضای تیم با یکدیگر در تعامل باشند و کوچکترین نشانه های بد رفتاری را جدی بگیرید.
فعالیت هایی را تشویق کنید که افراد به عنوان یک تیم واحد برای انجام آنها، حول یکدیگر جمع می شوند و به صورت مشترک کار می کنند.
این فعالیت ها لزوما نباید در حیطه وظایف یا تخصص اعضای تیم باشد و حتی می تواند به صورت یک بازی یا درست کردن یک شی طراحی شود. برای این منظور وسایلی همچون میخ ، طناب ، چوب ، میله و … را در اختیار اعضای تیم قرار داده و از آنها بخواهید تا چیزی درست کنند. از نحوه مشارکت افراد چه خوب و چه بد حتما شگفت زده خواهید شد و اعضای تیم خود را بهتر خواهید شناخت و به آنها نیز کمک می کنید تا یکدیگر را بهتر بشناسند. تمرکز و توانایی انجام کار افزایش می یابد و افراد یاد می گیرند تا به عنوان یک واحد یکپارچه کار کنند.
ایجاد تعهد:
اعضای تیم باید هدف اصلی تشکیل تیم متعهد باشند و آگاهانه مسئولیت عضویت در تیم و آنچه به ایشان محول شده است را بردارند.
تعریف هدف مشخص:
از همان ابتدای تشکیل تیم باید هدف آن شفاف شده باشد و مطمئن شویم که همه اعضای تیم این هدف را درک کرده و پذیرفته اند، این هدف مشترک باید هم در بینش و هم در عملکرد کارمندان آشکار باشد تا تیم سازی در سازمان با موفقیت انجام شود. معمولا مدیران زمان زیادی را برای تعریف هدف تیم صرف نمیکنند. فرآیندی تهیه کنید که هریک از اعضای تیم بتواند در آن تعریفی که از هدف دارد را برایتان بازگو کند و بگوید که برای رسیدگی به این هدف چه کارهایی میکند یا چه نقشی در دستیابی به آن دارد. وقتی به اعضای گروه گوش میدهید، دیدگاه آنها و زبانی که برای بیان آن استفاده میکند را به دقت یادداشت کنید. سپس تفاوتها و شباهتهای نظرات آنها را بررسی کرده و با کمک خودشان گفتههایشان را با یکدیگر مقایسه کنید. جلسهای تیمی برگزار کنید و از آنها بپرسید:
۱. فکر میکنید دیدگاههایتان چه شباهتهایی با هم دارد؟
۲. به نظرتان هریک چطور به جنبههای مختلف فرصتها و مشکلات نگاه میکنید؟
مارک توئین نویسنده سرشناس آمریکایی به درستی میگوید:
اگر بیش از 3 اولویت دارید، یعنی هیچ اولویتی ندارید.
یکی از مسئولیتهای اصلی مدیران این است که سعی کنند در هنگام تیم سازی اعضای تیم را به سمت اولویتها و وظیفه کلی خود معطوف کنند. متأسفانه گاهی اوقات سیاستهای سازمان، ثبت امتیازهای فردی و سیستمهای پاداش دهی ممکن است تلاشهای فردی را از مسیر اهداف تیم جدا کرده و افراد را از کار تیمی دلسرد کند.
در ضمن هر یک از اعضای تیم باید اهداف و مقاصد گردهم آوری این گروه خاص از افراد را به خوبی درک کند. رویکردهای سازمانها باید به گونهای باشد که ضمن تفهیم و توجیه اعضای تیم درباره اهدافشان، تلاشهای فردی و تیمی آنها را بررسی کرده و پاداش و جزا دهد تا افراد نه تنها صرفا براساس عملکرد فردی بلکه براساس عملکرد تیمی نیز سنجیده شوند و به سمت اهداف تیمی حرکت کنند.
تعریف ارتباطات و نحوه همکاری اعضای تیم:
تیم سازی به معنی ایجاد غرب وحشی و رها کردن افراد در زمین بازی نیست تا هر گونه که می خواهند مناسبات بین خود را تعریف کنند. تیم یک رهبر می خواهد که ارتباطات ، دستاوردها ، چالش ها و امکانات را مدیریت کرده و مطمئن شود که تیم در مسیر درستی قرار دارد.
هر یک از اعضای تیم می بایست ارتباطات سازنده با اعضای دیگر داشته باشند و آنچه که فکر می کنند و آنچه که انجام می دهند برای دیگران قابل درک باشد.
گرچه بسیار مهم است که شما برای تک تک اعضای تیم ارزش و احترام قائل شوید، اما همچنین مهم است که اعضای تیم خود نسبت به یکدیگر از همان ارزش و احترام برخوردار باشند. افراد را تشویق کنید که آنها نیز یکدیگر را به عنوان یک جسم یا بدن که پشت میز کار در کنار آنها قرار دارد، در نظر نگیرند بلکه به عنوان یک شریک تجاری که برای رسیدن به یک هدف مشترک (مانند توسعه کسب و کار، موفقیت فردی و دستیابی به اهداف تیمی) تلاش میکند، به آنها نگاه کنند.
آشکار بودن مهارتها و وظایف
اعضای تیم باید به اندازه کافی ماهر باشند تا بتوانند وظایف خود را انجام دهند و تمایل به همکاری داشته باشند. فراتر از این الزامات مهارتی، اعضای زمانی میتوانند به عنوان یک تیم با هم کار کنند که همه اعضای گروه از نقش همه افراد دیگری که با آنها تعامل خواهند داشت، مطلع شوند.
وقتی این درک وجود داشته باشد، اعضا میتوانند بلافاصله به صورت تیمی بر اساس الزامات هر پیشامد یا حادثه عمل کنند، بدون اینکه منتظر دستور شخصی باشند. به بیان دیگر، اعضای تیم داوطلبانه به خواستهها و ملزومات شغلشان پاسخ داده و اقدامات مناسبی را برای تحقق اهداف تیم انجام میدهند.
تعیین چارچوب حل تعارضات تیمی:
بهترین تیم ها نیز دارای تعارضاتی هستند یا خواهند شد. مهم است که مدیران از ابتدا چارچوب پذیرفته شده و کارآمدی را برای حل تعارضات تیمی تعریف کرده باشند. این راه حل ها می تواند کمک گرفتن از تسهیل گری ، ایجاد نظام فیدبک ، کوچینگ فردی یا گروهی ، کانون های ارزیابی عملکرد و … باشد.
تصمیم سازی:
تیم ها پیرامون یک هدف شکل می گیرند اما خود تصمیم های بعدی را برای رسیدن به هدف می گیرند و عملکرد خود را تنظیم می کنند. مهم است که هر یک از اعضای تیم در تصمیم سازی مهارت داشته باشند و در آن به صورت فعالانه شرکت کنند. رهبر تیم در آوردن داده هایی که برای تصمیم سازی بهتر مفید هستند و همچنین مدیریت تصمیم ها البته نقش خاصی دارد.
نظم:
حرکت در چارچوب زمانی مشخص و انجام اقدام ها طبق برنامه ریزی قبلی در موفقیت کار تیمی بسیار مهم است. انرژی و انگیزه افراد حول هدف مشترک باید حفظ شود.
حل مشکلات:
مهارت حل مشکل یک ابزار بسیار حیاتی در جعبه ابزار کار تیمی است. اعضای تیم با ارتقای این مهارت می توانند سریعتر و بهتر طعم موفقیت را بچشند.
پاداش:
عنصر دیگری که میتواند کار تیمی را تشویق کند، وجود جوایز تیمی است. این جوایز و پاداشها ممکن است مالی باشد، یا ممکن است به شکل تقدیر و قدردانی باشد. پاداشها در صورتی قدرتمندتر خواهند بود که برای اعضای تیم باارزش تلقی شده و کسب آن برای اعضا ممکن باشد. همچنین جوایز باید براساس عملکرد تیم اهدا شوند.
علاوه بر این، سازمانها در قدردانی از اعضا باید تعادل دقیق بین تشویق ابتکار عمل و رشد فردی و همچنین سهم کامل در موفقیت تیم را برقرار کنند. جوایز نوآورانه (غیرمالی) تیمی برای رفتارهای احتمالی ممکن است شامل دادن اختیار برای انتخاب اعضای جدید گروه، ارائه توصیههایی در مورد سرپرست جدید یا پیشنهاد یک نظم جدید برای اعضای تیم باشد.
مردم دوست دارند بابت سخت کوشی خود مورد سپاسگزاری و قدردانی واقع شوند. اگر آنقدر وضع مالی خوبی دارید که میتوانید به کارمندانتان پاداش مالی بدهید، این کار را انجام بدهید چون یک روش عالی برای قدردانی است. اگر برای استارتاپ خود تیم سازی کردهاید و پول کمی در دست دارید، به روش های دیگری برای ابراز اعتماد و قدردانی فکر کنید.
یک راه آسان برای اینکار، تمرین هنر واسپاری یا تفویض اختیار است. اگر یکی از اعضای تیم یک تصمیم گیری موفق داشت، به او اجازه دهید برخی تصمیمات مهم را اتخاذ کند که ممکن است حق آن تصمیمات تنها متعلق به شما باشد. اگر یکی از اعضا در مسائل مالی مسئولیت پذیر است، به او اختیار استفاده از کارت اعتباری شرکت را بدهید. یک روش کوچک پیدا کنید تا نشان دهد که شما به کارمندان خود بسیار توجه کرده و از تلاش آنها قدردانی میکنید. این کار هم در شما به عنوان یک رئیس تاثیر خوبی ایجاد خواهد کرد و هم به اعضای تیم یادآوری میکند که آنها یک عضو با ارزش از تیم هستند.
موفقیت شایسته پاداش است. کار تیمی موفق نمونه والایی از موفقیت است که حتما باید با پاداش همراه باشد.
پیگیری:
در کار تیمی لحظاتی پیش می آید که ممکن است ادامه کار حتی ناممکن به نظر برسد. در این لحظات روحیه و تعهد پیگیری می تواند نجات بخش کار تیمی باشد.
استفاده از فناوری:
خوشبختانه راه حل های مفید زیادی برای کمک به کار تیمی بهتر در اختیار ما قرار گرفته است. استفاده از نرم افزارها می تواند کمک قابل توجهی در افزایش بهره وری کار تیمی ، حل مشکلات و کاهش زمان و هزینه باشد.
گفتگو، گفتگو، گفتگو
همه ما به عنوان انسان دوست داریم بدانیم در کجا ایستادهایم. آیا همکاران من از کاری که انجام میدهم راضی هستند؟ آیا من باید چیزی را بهبود ببخشم؟ باید آگاه باشید که همه تمایل دارند پاسخ این سوالات را در مورد خودشان بدانند. اگر افراد احساس کنند که شما ناراضی هستید اما چیزی نمیگویید، این میتواند منجر به ایجاد استرس و حتی کینه شود که در نتیجه عملکرد ضعیفی خواهد داشت.
همچنین اگر آنها فکر میکنند که کار بزرگی انجام میدهند اما شما به عنوان رئیس راضی نیستید، هنگامی که اخبار یا گزارش عملکرد ضعیف آنها را ارائه میدهید، منجر به حیرت و شوک ناخواسته خواهد شد. بنابراین مهارتهای ارتباطی خود را تقویت کنید. ارتباطات موثر میتواند روابط کاری را برای دههها محکم نگه دارد، در حالی که سکوت بیجا میتواند خیلی سریع مسائل را به سوی وخیمتر شدن و نابودی ببرد
با اعضای گروهتان صحبت کنید و ببینید تیم از نظر هریک از شما چه معنایی دارد.
بعضی از افراد «تیم» را فقط یک واژه سه حرفی میدانند و به معنای آن توجهی ندارند. آنها معمولا زیاد از این واژه استفاده میکنند اما هیچیک از خصوصیات کار تیمی را نمیشناسند یا اینکه به آن عمل نمیکنند. برای مثال یک مدیر عملیاتی، که از واژه تیم برای توصیف زیردستانش استفاده میکند را در نظر بگیرید. آیا افرادی که او مد نظر دارد هدف مشترکی با هم دارند؟ آیا معیارهای یکسانی برای تعیین موفقیت دارند؟ آیا ممکن است به دستاوردهای جمعی برسند؟ یا تیمی که او از آن حرف می زند فقط مجموعهای از افراد هستند که جداگانه و با اهداف و معیارهای جدا از هم کار میکنند؟ اگر اینطور است پس چرا اسم آنها را تیم میگذارد؟
حتی اگر شغل کارمندان طوری است که مقدار زیادی از کار تیمی را به صورت مستقل انجام میدهند، باز هم اعضای آن میتوانند مسئولیتها را بین خودشان تقسیم کنند و اینگونه مکانی عالی برای کار را با کمک یکدیگر ایجاد کنند.
با وجود همه اینها، اگر تیمتان با هدفی مشترک و معیارهای یکسان با هم کار میکنند، ارزشش را دارد که مقداری از زمانتان را روی آنها سرمایهگذاری کرده و براساس نقاط قوت اعضا آنها را گروهبندی کنید.
فهرستی از وظایف تیم تهیه کنید و سپس با توجه به نقاط قوت اعضای تیم به آنها مسئولیت دهید.
خیلی از تیمها بعد از تعریف مسئله به سراغ راهحل میروند و دیگر به اینکه هریک از وظایف یا نقشها را باید به کدام یک از اعضای گروه محول کنند، توجهی ندارند. درصورتی که این موضوع خیلی مهم است و اگر این مسئله را در فرآیند برنامهریزیتان جای دهید گروه کارآمدتری خواهید داشت. این کار را میتوانید هم برای وظایف خاص و هم برای کارهای روزانه تیم انجام دهید. مثلا مدیر میتواند برنامه عملیاتی خاصی را برای هریک از کارمندان طراحی کند تا از نقطه الف به نقطه ب برسند یا اینکه وظایفی کلی برای هریک از اعضا مشخص کند.
برای این کار و تیم سازی در سازمان، ابتدا وظایفی که احساس میکنید باید به هریک از اعضا داده شود را بنویسید. از اعضا بخواهید به دفترتان بیایند و با کمک آنها نقشی که در فرآیند دارند را تعریف کنید. آنها قرار است اعضای دائمی تیمی باشند که به مرور زمان و در طی پروژههای بسیار همکاری و شراکتشان را با یکدیگر توسعه میدهند. نتیجه این کار فهرستی شبیه به ستون اول جدول زیر میشود:
از اعضای تیم بخواهید مدام از خودشان بپرسند: من که هستم و چه کمکی به تیم میکنم؟
اگر این دیدگاه را در تیم سازی در سازمان دنبال کنید (برای تعیین وظایف نقاط قوت اعضای تیم را در نظر بگیرید)، متوجه میشوید که همه افراد یکسان نیستند و نقش ایدهآل برای هریک از افراد متفاوت است. حال که میدانید چه وظیفهای را به چه کسی اختصاص دهید، از هریک از آنها بپرسید که در انجام چه کاری بیشترین کمک را به تیم میکنند. از آنها بخواهید نقاط قوت خود را بگویند و حوزههایی که در این فرآیند در آن مهارت دارند را بیان کنند. همچنین به یاد داشته باشید که آنها نه تنها استعدادهایشان را، بلکه دانش، مهارتها و حوزههای علاقمندیشان را هم میتوانند در این مرحله بیان کنند. از هریک از اعضا بخواهید از بین منابع فردی یکی از آنها که در آن مهارت دارد را مشخص کند. این کار میتواند فرآیند تیم سازی در سازمان را برای شما بهبود دهد.
با توجه به نقاط قوت شناسایی شده، مهارتهای رهبری و مسئولیتپذیری را بین افراد تقسیم کنید.
وقتی وظایف هر نفر را مشخص کردید، از فردی که نامش در کنار هریک از وظایف نوشته شده بخواهید آن حوزه خاص از عملیات تیم را تحت مالکیت خودش بگیرد. این مرحله در واقع مرحله تقسیم مسئولیتهای رهبری است. سپس بخشهایی از فرآیند را که هیچکس در آن مهارت ندارد را در جایی بنویسید و اگر لازم بود از خارج از تیم فرد با استعدادی را استخدام کنید تا آن کار را انجام دهد.
محیط حمایتی
کار گروهی معمولا زمانی شکل گرفته و رشد میکند که مدیر یک مجموعه، فضای حمایتی لازم را برای افراد ایجاد کند. ایجاد چنین فضایی شامل تشویق اعضا به تفکر تیمی، فراهم آوردن زمان کافی برای جلسات و نشان دادن ایمان به توانایی اعضا برای دستیابی به موفقیت است.
اقدامات حمایتی مانند اینها به گروهها کمک میکند تا نخستین گامهای لازم را در راستای کار گروهی بردارند. از آنجا که این گامها به همکاری، اعتماد و سازگاری بیشتر در آینده کمک میکنند بنابراین ناظران باید بگونهای فرهنگ سازمانی را جا بیندازند که شرایط رشد کار تیمی را ایجاد کند.
انتظارات را از روز اول بیان کنید
کارمندان جدید و اعضای جدید تیم تمایل دارند که بدون پیشفرض ذهنی و با ذهنیتی سفید و آماده وارد سازمان شوند. آنها در ابتدا با ذهنیتی ورود میکنند که برای پذیرش قوانین و فرهنگ سازمانی باز است اما در ادامه به سرعت شروع به دنبال موارد مختلف میگردند تا یاد بگیرند که چگونه میتوانند به عنوان عضوی از شرکت شما فعالیت کنند.
شما باید از این مزیت در تیم سازی استفاده کنید. قوانین پایه را تعیین کنید و اجازه دهید انتظارات شما از ابتدا مشخص شود؛ نه فقط از نظر اهداف فروش یا یک برنامه پنج ساله شرکت، بلکه از نظر نوع محیط تیمی که میخواهید ایجاد کنید. آیا میخواهید فرهنگ مسئولیت پذیری، حل مشترک مشکلات و تصمیم گیری مشترک ایجاد کنید؟ اگر پاسختان به این پرسش مثبت است، پس باید این را به کارمندان تازه وارد بگویید. یک رهبر کارآمد از همان ابتدا چنین ارزشهایی را با کارمندانش در میان میگذارد. این کار به اعضای جدید تیم اجازه میدهد تا بفهمند که پا به چه نوع سازمانی گذاشتهاند.
به فردیت اعضای تیم خود احترام بگذارید
در محل کار شما میخواهید که کارمندانتان در یک تیم باشند، اما همچنین باید نگاه عمیق تری نیز داشته باشید. افراد تیم هرکدام زندگی و داستانهای خاص خود را دارند. آنها بدون همراهی شما تا این حد از زندگی رسیدهاند و احتمالا هنگام اتمام کار هر روز زندگی غنی و متنوعی دارند. مهم است که اعضای جدید تیم را به عنوان بدنهایی که فقط وظایف مختلف را انجام میدهند، در نظر نگیرید. یک محیط تیمی قدرتمند زمانی شکوفا میشود که افراد بخاطر استعدادهای بی نظیرشان و توانایی کمک به هدف مشترک شما مورد ارج و احترام قرار میگیرند.
هوش هیجانی خود و اعضا را تقویت کنید
رهبران بزرگ به اهمیت هوش هیجانی اهمیت زیادی میدهند. به طور خلاصه این بدان معنی است که سبک رهبری آنها شامل رفتار با افراد به عنوان یک انسان است، نه تعدادی ربات زنده. رهبران بزرگ میفهمند که انگیزه هر شخص یک چیز نیست و هرکس امیال و خواستههای خود را دنبال میکند. هنگام تیم سازی خواهید دید که برخی از اعضای تیم با دنبال کردن اهداف مشترک رشد و نمو میکنند. دیگران به دنبال رقابت سالم هستند حالا یا با یک رقیب خارجی یا در مقابل تیم فروش دیگری در همان شرکت خودشان. یک رهبر کارآمد با پذیرفتن واقعیتهای سبکهای مختلف کاری و اشکال مختلف انگیزش و هیجان، با تفاوتهای فردی اشخاص به عنوان یک دارایی برخورد خواهد کرد نه یک مانع
مثبت اندیشی را تشویق کنید
در زبان انگلیسی ضرب المثلی هست که میگوید «اگر عسل داشته باشید بیشتر مگس جذب میکنید تا اینکه سرکه داشته باشید» و این ضرب المثل به این مفهوم اشاره دارد که اگر چیز مثبت و شیرینی داشته باشید، هواداران بیشتری خواهید داشت. در سازمانهای بزرگ رهبران سازمانی به این گفته باور دارند.
در اصطلاح دنیای واقعی این بدان معنی است که شکل دادن رفتار با گرایش مثبت و نه گرایش منفی، در انجام کارها و جذب افراد موثرتر خواهد بود. در برابر میلتان به انتقاد از اشتباهات اعضای تیم مقاومت کنید. بجای اینکار با یادآوری اتفاقات و رفتارهایی که آنها را میپسندید، یک محیط تیمی مثبت ایجاد کنید و تیم خود را تشویق کنید تا بیشتر چنین رفتارهایی را از سوی آنها ببینید. تقویت مثبت شیوه ای بسیار کارآمد برای ایجاد انگیزه در عملکرد تیم است. شرمسار کردن افرادی که در بعضی مسائل خرابکاری کردهاند، کمتر به سود شما خواهد بود.
تنوع ایجاد کنید
هنگامیکه میخواهید برای کسب و کار خود تیم سازی کنید، تیم شما باید تا حد ممکن متنوع باشد. افراد تیم باید پیشینه، تجربیات، سن و عقاید مختلف داشته باشند. با هدف پوشش نقاط کور خود، افراد را استخدام کنید. خود را با افرادی احاطه کنید که تصمیمات و قضاوت شما و محتوایی که ارائه میدهید را به شما میگویند و شما را از آنچه که انجام میدهید و پیامدهایش آگاه میکنند.
به یاد داشته باشید که تمرین و تداوم کلید موفقیت است.
این فرآیند را بخشی از کارهای روزانه تیمتان کنید. با این کار هم میتوانید به مسائل، مشکلات و چالشها رسیدگی کنید و هم راههای همکاری برای حل مشکل یا دستیابی به آن را پیدا میکنید. برای اینکه تداوم و پیوستگی را در کارتان رعایت کنید، مطمئن شوید یک نفر در گروه مسئولیت پیگیری کارها و یادآوری وظایف به کارمندان را بر عهده میگیرد و در هر جلسه میتواند فهرستی از نقاط قوت اعضا به شما ارائه دهد.
اساس تیمهای قوی و کارآمد
اگرچه که هیچ تیم بدون مشکلی وجود ندارد اما به نظر میرسد برخی از تیمها در جلوگیری از بروز بسیاری مشکلات مهارت دارند. این امر در تیمهایی بیشتر است که یاد گرفتهاند تا با عملکرد منفی مقابله کنند و همیشه پویایی و عملکرد تیمی را زیر نظر داشته باشند. در اینجا مواردی را مطرح میکنیم که به عنوان اساسی ترین صفات تیمهای قوی و کارآمد در نظر گرفته میشود و هنگام تیم سازی باید به آنها توجه کنید.
- اندازه و تعدادی اعضای مناسب
- انصاف در تصمیم گیری
- نوآوری
- مسئوليت پذیری
- اهداف و مقاصد
- برنامههای عملیاتی
- قوانین و تقسیم مسئولیتها
- به اشتراک گذاری اطلاعات
- برخورداری از دادههای درست
- ملاقات با مهارت ها و روش ها
- قدرت در تصمیم گیری
- مشارکت بالای اعضا
- برخورداری از قوانین پایه
- مشخص بودن نقش اعضا
- مورد پذیرش بودن رهبر یا لیدر تیم
- فرآیندهای موثر
- روابط محکم بین اعضا
- ارتباطات عالی
تیم سازی کاری دشوار است؟
برای ساختن تیمهای بزرگ، نیاز به مدیرانی بزرگ و عالی است. مدیران و رهبرانی که از اصلاح شدن، گرفتن تصمیمات دشوار و رعایت استانداردهای عملکردی واهمه نداشته و در هر زمان آماده رشد و پیشرفت هستند. چه در محل کار، چه در ورزشهای حرفه ای و چه در جامعه محلی شما، تیم سازی نیاز به درک دقیق از افراد، نقاط قوت آنها و شکل هیجانات آنها دارد. تیم سازی نیاز به مدیریت منافع شخصی و نیاز همیشگی افراد برای جلب توجه و شناخت دارد که البته این نیازها همیشه موجه نیستند. تیم سازی هم یک هنر و هم یک علم است و رهبری که میتواند به طور مداوم تیمهای قوی بسازد، بینهایت باارزش است.
تاثیر تیم سازی بر کسب وکار
تیم سازی منجر به دست آوردهای کار برای کسب وکارتان میشود،
در واقع تیم برای انجام کارهای ساده و پیش پا افتاده نیست بلکه تیم سازی به منظور انجام کار های پیچیده است که تیم سازی و انجام تیمی کارهای پیچیده در نهایت دست آوردهای کاری را برای شما به همراه دارد.
درواقع تیم سازی تاثیرات به سزایی بر کسب وکارتان میگذارد:
· افزایش کیفیت تصمیم گیریها :
کار تیمی منجر به بیان ایده های مختلف و افزایش گزینه های انتخابی میشود و بر کیفیت تصمیم گیری تاثیر گذار است .
· افزایش دقت در تصمیم گیری ها:
ارزیابی های تیمی بسیار مطلوب تر از ارزیابی های فردی بوده واحتمال خطای تصادفی رانیز کاهش میدهد و تصمیم های دقیق تری را همراه دارد.
· افزایش ریسک پذیری:
تیم سازی رشد و پیشرفت را همراه دارد و درنتیجه منجر میشود تا ریسک های بیشتری مورد سنجش قرار بگیرند
· افزایش انگیزه:
تیم سازی : باعث افزایش روحیه افراد برای انجام موثر تر کار ها شده و با ایجاد یک محیط ایده آل برای اعضای تیم،باعث افزایش سرعت یادگیری نیز خواهد شد.
اما تیم سازی اهداف دیگری نیز دارند،از جمله:
- کاهش تعارضات
- رشد سریع تر کسب وکار
- جلوگیری اتلاف وقت،هزینه،و منابع
- تقسیم نقش هاو مهارت ها بین اعضای تیم
- تعرف ماموریت ها و چشم انداز های کسب وکارتان
**زمانی می توانیم بگوییم کار جمعی و گروهی به سمت کار تیمی حرکت کرده که در اثر تعامل اعضای گروه ،بدون صرف ورودی بیشتر،خروجی بیشتری ایجاد شود.
**سوال اساسی در تشکیل تیم این است:مجموعه ی درخشانی از مغزها را می خواهم یا مجموعه ای از مغزهای درخشان؟
**فراگیر شدن استفاده از واژه تیم ،معنای دقیق آن را کم رنگ کرده است.هر گروهی که باهم کار میکنند،الزاما تیم نیستند.اگر اسم یک کمیته و شورا و گروه کاری را تیم بگذارید،تیم نساخته اید.
نظرات (0)